باتیک واژهای جاوهای است و میدانیم که جاوه یکی از مهمترین جزایر کشور اندونزی – کشوری با بیش از ۱۶۰۰۰ جزیره – است. باتیک به معنای «چاپ مقاوم» است.
در این هنر، قسمتهایی از پارچه را با مادهای مقاوم که مانع از نفوذ رنگ به پارچه میشود، میپوشانند تا با روشی خاص نقوش دلخواه را بر روی پارچه ایجاد کنند. شروع کار نقاشی و چاپ باتیک به حدود ۲۰۰۰ سال پیش برمیگردد. یعنی زمانی که مردم قبایل جاوه را کشف کردند.
بدین ترتیب در آغاز، یک روش مقاوم ابتدایی به وجود آمد و سپس به ترتیب روش نقاشی و چاپ باتیک ایجاد شد.
پارچههای ابتدایی از غارها و یا قبور فراعنه مصر به دست آمدهاست و همچنین رواج هنر باتیک در میان بومیان جاوه و سوماترا موید این مدعاست که هنر نقاشی و چاپ پارچه قبل از رنگرزی به وجود آمده است.
انسان آن دوره دریافته بود که با گرهزدن، دوختن، چینزدن، لایه و تا کردن نقاط معینی از پارچه و بعدها با پوشش بخش یا بخشهایی از پارچه با ماده مقاوم میتواند از نفوذ رنگ به داخل نقاط مورد نظر جلوگیری کند.
نوعی از چاپ باتیک که به «کلاقهای» مشهور است از حدود ۵۰۰ سال قبل در ایران رواج داشتهاست. هماکنون اسکو و تبریز در استان آذربایجان شرقی که از مراکز قدیمی چاپ کلاقهای محسوب میشوند از مراکز عمده این هنر است. همچنین تعداد کثیری از هنرمندان جوان و میانسال که شاگردان استاد حسین کلاقیچی گنجینه بودند این هنر را در برخی دیگر از مناطق کشور به ویژه تهران ادامه میدهند.
در ایران به طور عمده نقاشی و چاپ باتیک بر روی پارچه ابریشم طبیعی انجام میشود. رنگهای مورد استفاده در نقاشی و چاپ تا گذشتهای نه چندان دور بیشتر رنگهای طبیعی بود، ولی در حال حاضر به طور عمده رنگهای شیمیایی مورد استفاده قرار میگیرند. اما در هر حال باید توجه داشت که رنگرزی پارچه باید به صورت سرد انجام پذیرد؛ از این رو رنگهای پروسیون(سرد)، ریاکتیو، خمی، بازیک و رمازول که قابلیت رنگرزی در درجه حرارتهای پایین- تا حدود ۲۵ درجه سانتیگراد – را دارند، انتخاب میشوند، البته هماکنون رنگهای آماده، به صورت خمیر و در تیوبهایی با اندازههای مختلف – از انواع وینزور، پنتل، ساکورا – موجود است. این رنگها به راحتی در آب حل میشوند و پس از خشک شدن از ثبات کافی برخوردار هستن و در اثر شستشو از بین نمیروند.
ماده مقاوم یا واکس با بهرهگیری از موادی همچون پیه، پارافین، موم، کلفن و سقز تهیه میشود. ابزار اصلی کار در نقاشی و چاپ باتیک، انواع قلممو ،لولههای هدایتکننده موم (تیان)، کلاف چوبی و مهر (قالبهای چوبی) است.
با بهرهگیری از هنر نقاشی و چاپ باتیک، انواع تابلو ،رومیزی، شال، روسری و … تهیه میشود که ارزش کار را، ارزیابی نگاره، رنگآمیزی، خلاقیت و ابتکار هنرمند، تعیین میکند.
چاپ پارچه تجسمی زنده از فرهنگ و هنر اين سرزمين دارد. در ادوار مختلف تاريخ و نشانهها فرهنگ عميق و پر قدرتی است که نه تنها در مقابل هجوم اقوام مختلف مقاومت کرده، بلکه توانسته فرهنگهای تحمیلی بيگانه را در خود حل نموده و به آن سيمايی ايرانی ببخشد.
چاپهای سنتی ايران از گذشته برای منقوش کردن پارچه بهکار گرفته شدهاند. تمامی پارچههايی که به وسيله قلممو، مهر و نظاير آن رنگآميزی میشوند و نقش میپذيرند، جزء چاپهای سنتی به حساب میآيد.
شاخص ترين آنها “چاپ قلمکار” و بعد از آن “چاپ کلاقهای” است.
اولين قومهايی که مبادرت به چاپ روی لباسهای خود کردند، چینیها، ژاپنیها، هندوها و ایرانیان بودند. این اقوام در هزاران سال پیش با استفاده از شابلونهای چوبی، لباسها و بافتههای مورد نظر خود را در منزل و محیطکار با نقشهای دلپذیر تزئین میکردند. به طور کلی به علت علاقهای که بشر به زیباییها دارد، همه ملل و اقوام از جمله ایرانیان با کمی تقدم و تأخر این صنعت را آموختند، تکمیل کردند و با سلیقه خود مورد بهرهبرداری قرار دادند.
ایرانیان این هنر را همچون دیگر هنرها به حد کمال رساندند و با ذوق و هنر و طرح ایرانی عجین کردند، به نوعی که بعضی از مورخان آن را هنر اصیل ایرانی به حساب میآورند. از دوره ساسانیان چاپ قلمکار امری رایج و معمول بود و یکی از شیوههای اصلی تزئین پارچههای پشمی و کتانی و ابریشم به شمار میآمدند. هنر قلمکار بازمانده هنری است که در قرن ۱۲ هجری قمری و در روزگار فرمانروایی شاهان صفوی به کمال رسید و تا پایان قرن سیزدهم یکی از درخشانترین نمونههای هنر تزیینی سرزمین ما بود.
مردمی که بر کرانه دریایخزر در سده ششم پیش از میلاد زندگی میکردند به ظاهر روش “باتیک” یا رنگناپذیر کردن منسوجات را به روی پارچههای پشمی به کار میبردند و بنابر گفته ریشسفیدان روستای اسکو، این هنر را مهاجران باکو که از هجوم روسهای تزاری گریختند به میان آنان آوردند.
البته هیچ نشانهای از آثار منسوجات چاپ باتیک مردمان کناره دریای مازندران برای اثبات این نظریه در دست نیست، اما این روایت که هنر باتیک توسط اقوام مهاجر روس به ایران آورده شد، میتواند در دست باشد چرا که در حال حاضر هم سراغ آنچه را که مربوط به ابریشمبافی و نقشزنی این پارچه است از اسکو میبایست گرفت. گو اینکه پارهای از دستاندرکاران و از جمله استاد حسین گنجینه اعتقاد دارند هنر باتیک ابتدا از هند به چین راهیافته و سپس از طریق پاکستان به ایران آمده است.
در ایران قدیم چاپ باتیک روی کرباس انجام میگرفت و در آن زمان چاپ باتیک را “قدک” مینامیدند و زنان برای لباس، پرده و سفره از آن استفاده میکردند. لازم به ذکر است که نام قدک برای چاپ باتیک در دوره صفویه هم مرسوم بود. در این روش چاپ روی کرباس، که در روستای خارقان تبریز هم وجود داشت،ابتدا کرباس را خیس میکردند بعد با چوب شستشو میدادند که آهار کرباس از بین برود و رنگ را خوب به خود جذب کند. پس از خشک شدن کرباس با قالبهای کندهکاری چوبی قدیم دست به کار چاپ میشدند. بدین صورت که سقز خام مورد احتیاج را در ظرف مسی میجوشاندند تا از آن روغن معمولی به دستآید، سپس سقز مایع آماده را در ظرفی میریختند و با نمد روی آن را میپوشاندند و بعد قالب را مثل استامپ چند مرتبه به نمدی که سقز را به خود گرفته میزدند تا قالب آغشته به سقز گرم شود و بعد آن را روی کرباس منتقل میکردند. وقتی چاپ اول روی کرباس سفید تمام میشد، پارچه را در اولین رنگ،مثلاً قرمز فرو میبردند. بعد از مدتی آن را بیرون میآوردند و پس از خشک شدن، دوباره مثل اول با قالبی دیگر چاپ را شروع میکردند. پس از چاپ مایع سقز، پارچه را در رنگ دوم مثلاً سیاه میانداختند و پس از این مرحله پارچهای با نقوش قرمز و سفید و زمینهای سیاه در دست بود. در مرحله بعد سقزهای چاپ شده، باید زدوده میشد. برای این منظور پارچه را روی سنگ میگذاشتند روی آن آب میریختند و با چوب آن را میکوبیدند. در نتیجه کوبیدن پارچه، سقزهای چاپ شده از پارچه جدا میشد. این روش عیب بزرگی داشت و آن اینکه دوام پارچه از بین میرفت. مدتی گذشت تا راهحل تازهای یافتند و این بود که پارچه را پس از مراحل چاپ و رنگرزی در دیگ بزرگی با آب میجوشاندند. بر اثر جوشاندن، قشرهای سقز روی آب شناور میماندند که آنها را جمع و برای چاپ بعدی استفاده میکردند.
در روش دوم هم از دوام پارچه کاسته نمیشد و هم از سقزها دوباره استفاده میشد و همچنین پارچه شسته شده باعث ثبوت رنگها میشد.
در دوره صفویه چاپ باتیک هم مثل هنرهای دیگر پیشرفت شایانی کرد. چاپ باتیک را روی ابریشم طبیعی دستبافت “اسکو” پیاده میکردند. بافت ابریشم طبیعی در “اسکو”، “کهنمو” “باول” از خیلی قدیم وجود داشت و حالا هم ادامه دارد. باتیک به معنای “چاپ مقاوم” و واژهای به زبان اندونزیایی است. منشاء اصلی این چاپ جزایر “جاوه” است.
اعتقاد حسینیاوری بر این است، کلاقهای که نوعی از باتیک است در فرهنگ نفیسی، حصار و ضریح معنا شده است.
در بعضی نقاط نیز “قنوز” که معادل آذری “ابریشم” است، تلفظ میشود.
وجه تسمیه کلاقهای آن است که چون در گذشتههای دور معمولاً قسمتهایی از پارچه را که قرار بود رنگآمیزی شود به اشکال خاصی گرهزده یا میدوختند و سپس آن را رنگآمیزی میکردند، طبیعتاً رنگ در قسمتهای گره خورده یا دوخته شده نمیتوانست نفوذ کند. پس از پایان عملیات رنگرزی و باز شدن گرهها و نقاط دوخته شده قسمتهایی که رنگ را به خود جذب نکرده بود، نقوش تصادفی ایجاد میکرد و نیز از آنجا که معمولاً از یک رنگ و بیشتر رنگ سیاه استفاده میشد، این نقوش حالت پر کلاغ را در ذهن تداعی میکرد. به همین جهت برای ممتاز شدن از دیگر منسوجات رنگرزی شده، کلاغی و کلاغهای خوانده میشد و میشود.
کلاقهای هنری است که طی آن بدون وسایل چاپگری برای زدن طرح و نقش، پارچه را به صورت انبوه و با روشهای خاصی رنگآمیزی و نقشاندازی میکنند.
یکی از مشخصات و ویژگیهای چاپ باتیک و کلاقهای ایجاد رگههای رنگیست که بر اثر شکستن واکس (ماده مقاوم در برابر رنگ) و نفوذ رنگ از میان این شکستها به پارچه، در حین عملیات رنگرزی بر روی پارچه به وجود میآید. انسانها پس از شناختن رنگهای طبیعی (گیاهی) دریافتند که با گرهزدن، دوختن، چینزدن و یا تا کردن نقاط معینی از پارچه میتوانند از نفوذ رنگ به آن نقاط مخصوص جلوگیری کنند و به این ترتیب طرحی بسیار ساده و ابتدایی روی پارچه ایجاد کنند. اولین آثاری با این شیوه رنگرزی در هند و چین به دست آمده است.
در قرون ششم و هفتم میلادی بازرگانانی که راه جاده ابریشم که از آسیا و هند و چین و ژاپن میگذشت را میپیمودند، از این متاع برای فروش یا سوغات همراه خود میآوردند. از جمله مهمترین کشورها که باعث رواج این تکنیکها شدند میتوان هند و چین و تایلند و اندونزی را نام برد. در کره جنوبی در آریزونا و مکزیکو و در قسمتهایی از شمال آمریکا این تکنیک را میدانستهاند و در سوئد، مجارستان، چک و اسلواکی تکنیک بسیار سادهای از این روش مورد استفاده قرار میگرفته است و هنوز در مغرب آفریقا از این تکنیک برای لباسهایشان استفاده میکنند.
باتیک که بیشتر به پارچههایی با چاپ مقاوم در برابر نور، حرارت، رطوبت و دیگر عوامل جوی اطلاق میشود، اصالتا هنری چینی است و بیش از ۲۰۰۰ سال از عمر آن میگذرد.
در حال حاضر هنر باتیک علاوه بر ایران، به صورت هنری ملی در بخشی از کشورهای جنوب و شرق آسیا نیز رواج دارد. معمولا صنعتگران از ابزار و ادواتی بسیار ساده استفاده میکنند.
در این دانشنامه سعی بر آن بوده است که بتوانيم قسمتی از هنری که شايد فقط با اسم آن آشنا هستيم، شناختی کامل داشته باشيم زيرا صنايعدستی اين مرز و بوم دارای تنوع و ظرافتهای بسيار است و ما در پيچ و خم ظرافتهای آن به دنبال يافتن ناشناختههای اين هنر زيبا میباشيم تا گوشهای از تمدن ايران باستان را تداعی کنیم.
اميد است با اين کار، بنيانگذاران اين هنر را زنده نگهداريم و برای ماندگاری اين صنايع در فرهنگ ايران تلاش نماییم.